زبري سطوح
ماشينکاري خشن بر روي سطح قطعات، خطوط و تيزيهاي بر جاي ميگذارد که باعث تمرکز تنش ميشوند.
ساختن و تعمير کردن ابزارها و قالبها به روشهاي ماشينکاري، سنگ زني، ماشينکاري با تخليه الکتريکي (EDM) و جوشکاري انجام ميگيرد. براي يک قالبساز يا طراح قالب، لازم است که بداند اين فرايندها چه اثراتي ممکن است بر سختي، ساختار و متالورژي فولاد داشته باشند و چگونه ميتوان بر مشکلات احتمالي غلبه کرد.
قابليت ماشينکاري
قابليت ماشينکاري (Machinability) معياري براي سنجش آساني بردهبرداري از يک ماده است که بستگي به خواص اصلي ماده دارد و بعضي شرايط فرايند نيز بر آن تاثير ميگذارد. خواص ماده که بر قابليت ماشينکاري آن موثر هستند عبارتند از : سختي، استحکام کششي، ترکيب شيميايي، ريز ساختار، ميزان کار سرد که روي آن انجام شده است فرم، ابعاد و صلبيت.
شرايط فرايند نيز که بر قابليت ماشينکاري تاثير دارند عبارتند از: سرعت برشي، عمق برادهبرداري، فرم هندسيع ابزار برشي و ديگر پارامترهاي ماشينکاري با توجه به اين همه متغير موثر در قالب ماشينکاري، ارائه ارقامي به عنوان قابليت ماشينکاري براي يک ماده، تقريبي است و فقط براي مقايسه مواد با يکديگر به کار ميرود.
ترکيب شيميايي ماده
ترکيب شيميايي ماده بر ساختار، خواص مکانيکي و عمليات حرارتي آن ماده موثر است و بنابراين يک عامل مهم در سنجش قابليت ماشينکاري محسوب مي شود. اگر چه تاثير هر يک از عناصر موجود در ترکيب شيميايي، تحت تاثير عناصر و عوامل ديگر قرار دارد. ولي به طور کلي ميتوان اثرات هر يک از اين عناصر را در قابليت ماشينکاري مواد به شرح زير برشمرد:
· عناصر کار بايدساز (Carbide former) نظير کرم، تنگستن، موليبدن و واناديم باعث افزايش سختي ماده و کاهش قابليت ماشينکاري آن ميشود.
· نيکل و منگز، که در فريت حل ميشوند، باعث افزايش سختي و چقرمگي ماده شده و بنابراين قابليت ماشينکاري را کاهش مي دهند. البته اين اثرات را ميتوان با آنيل کردن کاهش داد.
· آلومينيم و سيليسيم ميتوانند آخالهاي سخت و سايندهاي درست کنند و باعث کاهش قابليت ماشينکاري ماده شوند و
· عناصر شيميايي گوگرد، سرب، فسفر، سلنيم و تلوريم تشکيل آخالهاي نرم در فولاد ميدهند که قابليت ماشينکاري را بهبود بخشند.
فرايندهاي انجام شده قبلي
فرايندهايي نظير تغيير شکل گرم (فورجينگ، نورد) تغير شکل سرد و عمليات حرارتي نيز بر قابليت ماشينکاري فولادها موثرند. به طور کلي يک ساختار دانه درشت براي انجام عمليات ماشينکاري بر روي فلزات مناسب است. البته در صورتي که لازم باشد به هنگام ماشينکاري، سطح فلز به خوبي پرداخت شود، بايد فلز داراي ساختار دانه ريز باشد. ابعاد دانهها را ميتوان با کنترل دماي آخرين عمليات قبل از ماشينکاري، به حد دلخواه رساند.
ساختار دانه درشت در فولادهاي کربني مطلوب است. ولي اين ساختار براي فولادهاي آلياژي مناسب نيست، زيرا قابليت سخت شدن فولاد افزايش يافته و فولاد پس از سرد شدن در عمليات تغيير شکل گرم، سخت خواهد شد. بدين ترتيب قابليت ماشينکاري فولادهاي آلياژي کاهش خواهد يافت مگر آن که قبل از ماشينکاري فولاد به خوبي آنيل شود.
تغيير شکل سرد در فولادهاي آلياژي باعث کاهش قابليت ماشينکاري آنها ميشود. زيرا اين فولادها به سرعت کار سخت ميشوند. همچنين بر روي اين فولادها نبايد عمليات خشن تراشي سنگين انجام داد. در غير اين صورت کار سخت خواهد شد. به علاوه فرم ابزار برشي نبايد به گونهاي باشد که سطح ابزار بر روي سطح فولاد ماليده شود، در غير اين صورت ميتوان برادهبرداري ابزار به شدت کاهي مييابد.
عمليات حرارتي اثرات قابل توجهي بر قابليت ماشينکاري فلزات دارد. مثلا فولادهاي کم کربن (با کربن کمتر از 0.1%) را در صورتي که آستنيته کرده (تا دماي آستنيت گرم کرد) و در آب کوئنچ نمود. ميتوان بهتر ماشينکاري کرد. با اين عمليات، نرمي اين فولاد کمتر شده و چسبندگي و اصطکاک فولاد بر روري ابزار برشي کاهي مييابد. فولادهاي با کربن متوسط (با ميزان کربن و عناصر آلياژي تا حد 0.4-0.5%) را معمولا قبل از ماشينکاري آنيل يا نرماليزه (Normalize) ميکنند تا زمينه فريتي فولاد (Frrite matrix) که معمولا در اين فولادها وجود دارد، تا حد امکان خرد شده و ساختار فولاد نيز دانه درشت شود. فولادهاي پر کربن ( با ميزان کربن و عناصر آلياژي تا حد 0.9-1.2% و بالاتر) بايد آنيل شوند تا شبکه کار بايدهاي آنها شکسته شده و يک ساختار کروي (Spheroidized) در آنها به وجود آيد تا قابليت ماشينکاري مطلوبي پيدا کند.